یادداشت ها

(قرآنی ـ حدیثی ـ فقهی ـ ادبی)

(قرآنی ـ حدیثی ـ فقهی ـ ادبی)

در این بخش، نمونه هایی از طرح بررسی جامع رجالی ارائه می گردد.
در این نمونه ها ـ که به تدریج بر شمار آن افزوده خواهد شد ـ تلاش بر آن شده تا ساختاری جامع از نظر جنبه های تتبعی درباره شخصیت های راویان حدیث شیعه ارائه شود که این ساختار می تواند نقش ساختار ثابت برای فیش نگاری شخصیت های رجالی از سوی پژوهشگران این عرصه به کار گرفته شود.
با این حال، امکان این وجود دارد که جنبه هایی از این ساختار مورد غفلت بوده و نیاز به تکمیل داشته باشد که در این زمینه، ملاحظات و نقدهای پژوهشگران این عرصه، ما را در ارائه کم نقص تر این ساختار کمک خواهد کرد.
برای دریافت هر سند بر روی نام راوی فشار دهید:

1. عبد الله بن وضّاح
2. محمد بن شریح

المدخل

تعتقد العامة ان رسالة الشافعی هی أول کتاب صنف فی أصول الفقه، ومن ثم توالى الأئمة على شرحها، وأصبح علم الأصول علماً مستقلاً عندهم، رتبت أبوابه، و حررت مسائله.

فألفت فیه المؤلفات، وحررت المصنفات، وتشعبت طرق الباحثین فیه إلى طریقتین:

الطریقة الأولى: وهی التی تعرف بطریقة المتکلمین، و هم الشافعیة و الجمهور.

الطریقة الثانیة: وهی التی تعرف بطریقة الفقهاء، و هم الحنفیة.

به نظر می رسد نوعی آشفتگی در این بحث وجود دارد. با این که گونه های امر ارشادی متنوع است اما گاه برخی با در نظر گرفتن تنها برخی از اقسام آن، به دنبال تحلیل و ارائه ملاک برای آن شده اند که طبیعتا جامع و مانع نمی باشد. مثلا برخی با توجه انحصاری به مثال اوامر طبیب، قسمی از اوامر شارع را که به لحاظ شأن هدایتی نباشد (بلکه به عنوان یک انسان عادی صادر گردد) در نظر گرفته و تنها بر اساس آن ارائه ملاک کرده اند.

ترتیب زمانی این جدول برای پژوهشگرانی که قصد استخراج سیر تاریخی موضوعات فقهی را دارند، سودمند است.

دریافت جدول فقهای شیعه

از عوامل اثرگذار در فهم فضای عصر معصومان علیهم السلام، توجه به رخدادهای گوناگونی است که هر یک به گونه ای در ترسیم فضای یاد شده دخیل می باشد. تنظیم گاهشمار مقارن و جامع رویدادها، مدخل پراهمیتی برای این منظور می تواند باشد.

توضیح حول "صراط مستقیم"

صراط:

فی البدایة نسرد خلاصة اهم ما فی کتب اللغة و التفسیر:

توضیح حول آیة 6 من سورة النساء

وَ ابْتَلُوا الْیَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ

«حتی» فی الآیة الشریفة ابتدائیة و «اذا» شرطیة و جزاؤه مجموع الشرط و الجزاء (فان آنستم ...)، اذ لو کانت «حتی» غائیة جارة بان یکون قوله تعالی «حتی اذا بلغوا النکاح» غایة للابتلاء، لکان من المناسب ان یقول «حتی یبلغوا النکاح»، فلا وجه لذکر «اذا»، لکن الذی یبدو بملاحظة موارد استخدام اسلوب «حتی اذا» فی القرآن ان الظهور الاول لـ«حتی اذا» ان تکون «اذا» شرطیة و «حتی» ابتدائیة.

«گاهشمار لغت دانان» گاهشماری ساده است درباره لغت دانان زبان عربی و رخدادهای وابسته به نگارش کتاب های لغت، که برای سیر کاوش لغوی پژوهشگران می تواند به کار رود.

طبیعی است که استیفای کامل این نوشته تلاشی گسترده تر می طلبد، با این حال همین نوشته کوتاه نیز چه بسا راه گشا و ایده دهنده باشد.

دریافت فایل گاهشمار لغت دانان

دریافت فایل استصحاب

این سه فایل، نسخه تصویری با فرمت پاورپوینت از مبحث استصحاب کتاب فرائد الاصول (رسائل) مرحوم شیخ انصاری است.

گرچه فرصت اصلاح محتوایی این نسخه دست نداد، اما شاید به عنوان الگوی تصویری برای مدرسان این مبحث در حوزه ها و نیز دانش پژوهان محترم مفید واقع شود. انشاء الله

بُعد مُدرِکه و بُعد مُحَرِّکه در نفس

در نفس انسانی (نفس ناطقه یا روح) دو بُعد یا دو قوه وجود دارد که عبارتند از :

الف) بُعد مُدرِکه

متعلَّق یا مُدرَکات این بُعد (یا قوه) ، همه از یک سنخ نیستند و به لحاظ جهات گوناگون قابل تفکیک و تقسیم است.

اقسام الحرمة

اقول: یمکن تقسیم حرمة الشیء الی :

1. الحرمة الذاتیة بمعنی ان ملاک الحرمة فی نفس العمل نحو: الزنا، شرب الخمر، السرقة

2. الحرمة غیر الذاتیة و هی علی نوعین:

الف) الحرمة التشریعیة بمعنی ان ملاک الحرمة فی البدعة، و العمل بنفسه لعدم مشروعیته مصداق للبدعة؛ و مثالها التکتف و صلاة التراویح و ...

ب) الحرمة غیر التشریعیة (الحرمة العنوانیة او التوسیطیة بمصطلحنا) بمعنی ان ملاک الحرمة فی شیء آخر غیر البدعة؛ و العمل بنفسه مصداق لذلک الشیء. و مثالها الافعال التی تعد مصداقا للظلم او معاونة اعداء الدین او الاهانة للدین و المعصومین علیهم السلام او .... .

مَن المؤلف؟

ما هو اصل النُسخ التی بین ایدینا؟

هل یثبت اعتبار النسخ الموجودة من الکتاب؟

مصادر کتاب قرب الاسنادهل یتشکل الکتاب من ثلاثة اجزاء ام خمسة اجزاء؟

دراسة اعتبار الکتاب من الناحیة الفهرستیة

نکات حول الآیة «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ»

1-     الباء هنا لیس للسببیة کما ذهب الیه السید الخوئی بل هی نحو الباء فی «بغیر الحق» و «بغیر استحقاق» و «بلا وجه» و ... و یعد الجار و المجرور مفعولا مطلقا للاکل.

توضیح حول اسلوب "نحن له مخلصون"

 انّ الأصل الواحد فی مادّة خلص -کما قال ابن فارس- هو تصفیة الشی‏ء و تنقیته عن الشوب و الخلط.

و الخالص -کما قال الراغب- کالصافی إلّا أنّ الخالص هو ما زال عنه شوبه بعد أن کان فیه، و الصّافی قد یقال لما لا شوب فیه.

الاخلاص یتعدی بنفسه و ورد المفعول به «الدین» فی القرآن کما یمکن ان یرد «العمل» و «العبادة» و «المودة» و نحوها.

نکات حول اسلوب "لا تجَزِى نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیْئا"

النکتة الاولی :

یتصور فی هذا الاسلوب معنیان :

الف) ان ضمن فی جزی معنی قضی کما اشار الیه بعض اهل اللغة ایضا لکن مع نوع حفاظ علی اصل معنی الجزاء و المکافأة و لیس المعنی بالتضمین الا ان یلاحظ اصل معنی اللغة مع شوب معنی ثان. و علی هذا المعنی یکون (شیئا) مفعولا به لـ جزی فیکون المحصل من معنی الاسلوب: یوما لا تقضی نفس بدلا عن نفس اخری شیئا علی سبیل المکافأة و المقابلة.

ترجمة «الله» -اذا اعتبرناه عَلَما فیکون جزئیا من ناحیة المفهوم- بـ «خدا» و هو کلیّ من ناحیة المفهوم لم یصح، و الصحیح ان لا یترجم اصلا کما فی سائر الاعلام. فترجمة «بسم الله» : به نام الله.

بحث از سه فراز شکل گرفته است:

1. نزول تدریجی قرآن قطعی است.

بی تردید نزول تدریجی برای قرآن وجود داشته است.

دلایل این سخن به قدری روشن، متنوع و استوار است که تنها به صورت گذرا به آن اشاره می شود:

نکتة حول "التوبة" من الناحیة اللغویة

لا شک ان التوبة من الالفاظ الاسلامیة تحمل معها معنی شرعی خاص یختلف عما لها من المعنی اللغوی و ان کان ذلک من مصادیقه.

و المهم هنا ان یثبت ان التوبة فی القرآن هل استعملت بمعناها اللغوی -و هو الرجوع بتوضیح یأتی- ام بمعناها الشرعی -و هو الرجوع الی الله من المعصیة- ؟

و من ملاحظة الاستعمالات القرآنیة  نستنتج ان لا دلیل لاثبات ان التوبة استعملت فی القرآن بمعناها الشرعیة. بل هناک قرائن قرآنیة متعددة تشهد لعدم ذلک؛ و ان التزمنا بالمعنی الشرعی نواجه اشکالات یصعب جدا حلها.