عبد الواحد بن محمد تمیمی آمُدی ـ درگذشته 550 هـ .ق ـ حدیثی را منسوب به حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام در کتاب خویش غرر الحکم و درر الکلم (ص561) چنین آورده است:
« لَیْسَ الْحَلِیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ وَ إِذَا قَدَرَ انْتَقَمَ، إِنَّمَا الْحَلِیمُ مَنْ إِذَا قَدَرَ عَفَا وَ کَانَ الْحِلْمُ غَالِباً عَلَى أَمْرِهِ ».
این حدیث ـ حتی بخشی از آن نیز ـ در هیچ یک از منابع حدیثی موجود شیعه و سنی وجود ندارد و تلاش های ما درباره آگاهی از منبع آمُدی و چگونگی نسبت این سخن به حضرت علی علیه السلام نتیجه ای را در بر نداشت. با این حال، این مضمون به گونه ای دیگر در منابع اهل سنت آمده است.
نخستین یادکرد از این مضمون در کتاب «الاخبار الموفّقیات» نوشته ابو عبد الله زُبیر بن بکار( درگذشته 256 هـ .ق) کاتب الموفّق بالله عباسى دیده می شود که سخنی چنین، منسوب به خود زبیر آمده است:
و قال: لَیْسَ الحَلیمُ مَن ظُلِمَ فَحلم وَ صَبَر حتى اذا قدر انتقم، و لکن مَن ظلم فحلم حتى اذا قدر عَفا.
این سخن با اندکی تغییر در کتاب های زیر آمده است:
العقد الفرید، نوشته ابن عبد ربه (درگذشته 328 هـ .ق) ج2، ص141
محاضرات الأدباء و محاورات الشعراء و البلغاء، نوشته راغب اصفهانی (درگذشته 502 هـ .ق) ج1، ص 276
احیاء علوم الدین نوشته غزالی (درگذشته 505 هـ .ق) ج9 ص123
الجوهر النفیس فی سیاسة الرئیس نوشته ابن الحداد (درگذشته سده 7 هـ .ق)
نهایة الأرب فی فنون الأدب نوشته نویری (درگذشته 733 هـ .ق) ج6 ص48
النهج المسلوک فی سیاسة الملوک نوشته شیزرى (درگذشته 774 هـ .ق) ص140
الشهب اللامعة فی السیاسة النافعة نوشته مالقى (درگذشته 782 هـ .ق) ، ص103
و بدائع السلک فی طبائع الملک نوشته ابن ازرق (درگذشته 896 هـ .ق) ج1، ص453.
در کتاب بهجة المجالس و أنس المجالس، نوشته ابن عبد البر (درگذشته 463 هـ .ق) ، ج2، ص622 نیز عبارت چنین گونه آمده است:
کان یقال: لیس الحلیم من قذف فکظم، و لکن من صدم فصبر.
این جمله در همه این کتاب ها بدون یادکرد از گوینده آن و گاه منسوب به برخی حکیمان آمده است و به دیده یک حدیث، بدان نگریسته نشده است.
به هر حال، گر چه نمی توان حدیث بودنِ سخن یاد شده در غرر الحکم را به طور قطع رد کرد، اما برای حدیث بودنِ آن نیز هیچ دلیل یا مؤیدی یافت نشده است.
حلیم کسی نیست که هر گاه ناتوان شود حمله بَرَد و هر گاه توانا گردد انتقام گیرد ... .
این معنا نه تنها با معنای ناتوانی ناسازگار است بلکه با صنعت بلاغی مقابله میان دو فراز نیز هم خوانی ندارد.
برای رهایی از این اشکال، دو احتمال وجود دارد:
1. عبارت «فهجم» تصحیف شده «فحلم» باشد. (به قرینه آن چه در منابع اهل سنت آمده است.)
2. «هجم» همیشه به معنای هجوم بردن نیست بلکه یکی دیگر از معانی لغوی آن فرو ریختن است.
بر پایه سخن لغت دانان، به خیمه ای که ستونش افکنده شده و بیافتد و نیز به خانه ای که ویران شده و سقفش فرو ریزد «مَهْجُوم » گفته می شود،
همچنان که ازهری به نقل از نوادر چنین آورده است:
«أَهجَم اللَّهُ عَن فلان المَرَضَ فهجَمَ المرضُ عَنه، أی اقتَلَعَ و فتر.»
بنا بر این معنای عبارت می تواند چنین باشد:
... مَنْ عَجَزَ فَهُجِمَ ... : حلیم کسی نیست که هر گاه ناتوان شود فرو ریزد و هر گاه توانا گردد انتقام گیرد ... .
... مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ ... : حلیم کسی نیست که هر گاه ناتوان شود آرام گردد و هر گاه توانا گردد انتقام گیرد ... .
که معنای دوم بسی سازگارتر می باشد.
« لَیْسَ الْحَلِیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ وَ إِذَا قَدَرَ انْتَقَمَ، إِنَّمَا الْحَلِیمُ مَنْ إِذَا قَدَرَ عَفَا وَ کَانَ الْحِلْمُ غَالِباً عَلَى أَمْرِهِ ».
منبع یابی حدیث
علی بن محمد لیثی واسطی نیز در کتاب خود عیون الحکم و المواعظ (ص412 ش7010) این سخن را عینا به نقل از کتاب غرر الحکم آورده است.این حدیث ـ حتی بخشی از آن نیز ـ در هیچ یک از منابع حدیثی موجود شیعه و سنی وجود ندارد و تلاش های ما درباره آگاهی از منبع آمُدی و چگونگی نسبت این سخن به حضرت علی علیه السلام نتیجه ای را در بر نداشت. با این حال، این مضمون به گونه ای دیگر در منابع اهل سنت آمده است.
نخستین یادکرد از این مضمون در کتاب «الاخبار الموفّقیات» نوشته ابو عبد الله زُبیر بن بکار( درگذشته 256 هـ .ق) کاتب الموفّق بالله عباسى دیده می شود که سخنی چنین، منسوب به خود زبیر آمده است:
و قال: لَیْسَ الحَلیمُ مَن ظُلِمَ فَحلم وَ صَبَر حتى اذا قدر انتقم، و لکن مَن ظلم فحلم حتى اذا قدر عَفا.
این سخن با اندکی تغییر در کتاب های زیر آمده است:
العقد الفرید، نوشته ابن عبد ربه (درگذشته 328 هـ .ق) ج2، ص141
محاضرات الأدباء و محاورات الشعراء و البلغاء، نوشته راغب اصفهانی (درگذشته 502 هـ .ق) ج1، ص 276
احیاء علوم الدین نوشته غزالی (درگذشته 505 هـ .ق) ج9 ص123
الجوهر النفیس فی سیاسة الرئیس نوشته ابن الحداد (درگذشته سده 7 هـ .ق)
نهایة الأرب فی فنون الأدب نوشته نویری (درگذشته 733 هـ .ق) ج6 ص48
النهج المسلوک فی سیاسة الملوک نوشته شیزرى (درگذشته 774 هـ .ق) ص140
الشهب اللامعة فی السیاسة النافعة نوشته مالقى (درگذشته 782 هـ .ق) ، ص103
و بدائع السلک فی طبائع الملک نوشته ابن ازرق (درگذشته 896 هـ .ق) ج1، ص453.
در کتاب بهجة المجالس و أنس المجالس، نوشته ابن عبد البر (درگذشته 463 هـ .ق) ، ج2، ص622 نیز عبارت چنین گونه آمده است:
کان یقال: لیس الحلیم من قذف فکظم، و لکن من صدم فصبر.
این جمله در همه این کتاب ها بدون یادکرد از گوینده آن و گاه منسوب به برخی حکیمان آمده است و به دیده یک حدیث، بدان نگریسته نشده است.
به هر حال، گر چه نمی توان حدیث بودنِ سخن یاد شده در غرر الحکم را به طور قطع رد کرد، اما برای حدیث بودنِ آن نیز هیچ دلیل یا مؤیدی یافت نشده است.
نکته ای در فقه الحدیث
در مواجهه نخستین با این عبارت، اشکالی معناشناسانه به چشم می آید و آن در صورتی است که هجم به معنای «هجوم آوردن» گرفته شود. در این صورت، معنای عبارت چنین می شود:حلیم کسی نیست که هر گاه ناتوان شود حمله بَرَد و هر گاه توانا گردد انتقام گیرد ... .
این معنا نه تنها با معنای ناتوانی ناسازگار است بلکه با صنعت بلاغی مقابله میان دو فراز نیز هم خوانی ندارد.
برای رهایی از این اشکال، دو احتمال وجود دارد:
1. عبارت «فهجم» تصحیف شده «فحلم» باشد. (به قرینه آن چه در منابع اهل سنت آمده است.)
2. «هجم» همیشه به معنای هجوم بردن نیست بلکه یکی دیگر از معانی لغوی آن فرو ریختن است.
بر پایه سخن لغت دانان، به خیمه ای که ستونش افکنده شده و بیافتد و نیز به خانه ای که ویران شده و سقفش فرو ریزد «مَهْجُوم » گفته می شود،
همچنان که ازهری به نقل از نوادر چنین آورده است:
«أَهجَم اللَّهُ عَن فلان المَرَضَ فهجَمَ المرضُ عَنه، أی اقتَلَعَ و فتر.»
بنا بر این معنای عبارت می تواند چنین باشد:
... مَنْ عَجَزَ فَهُجِمَ ... : حلیم کسی نیست که هر گاه ناتوان شود فرو ریزد و هر گاه توانا گردد انتقام گیرد ... .
... مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ ... : حلیم کسی نیست که هر گاه ناتوان شود آرام گردد و هر گاه توانا گردد انتقام گیرد ... .
که معنای دوم بسی سازگارتر می باشد.